این چیزی که دسنم میبینید یک لنگه جورابه که پدربزرگم (بابامحسن) واسم خریده که پام کنم و هروقت پامو بالا آوردم صدا کنه و من ذوق کنمو بخندم ولی از اونجایی که من خیلی خوشخوابم که به مامانم رفتم. وقتی که پامو بالا آوردم و دیدم جورابو با تلاش از پام دراوردم ، تو دستم گرفتمو خوابیدم ...